هر کس به نحوی تاریخ و جغرافیای هشت سال جنگ تحمیلی را درک کرده باشد و دفاع مقدس را به معنی واقعی فهمیده باشد، نمیتواند از حس و حال آن خود را جدا کند. من هم که به عنوان یکی از نوجوانان رزمنده در ساخت آن تاریخ بشکوه نقش داشتم، خودم را متعلق به این عظمت الهی میدانم.
بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 21661
کل یادداشتها ها : 28
• شهید محمد رضا فتّاحی
در سال 1337 در شهرستان اسلام آباد غرب به دنیا آمد. بعد از اتمام تحصیلات متوسطه، در سال 1365 در رشت? پزشکی دانشگاه مشهد پذیرفته شده. پس از انقلاب فرهنگی با توجه به وقفه ای که در امر تحصیل وی روی داده بود در سال 1365 موفق به اخذ دانشنامه دکتری در رشته پزشکی شد.
برخی از فعالیتهای شهید در جریان پیروزی انقلاب و پس از آن تا لحظه شهادت به شرح زیر است:
- شرکت در سازماندهی تظاهرات و جنبش دانشجویی.
- شرکت در جهاد سازندگی در دوره انقالب فرهنگی.
- ایجاد و توسع? کمیته بهداشت و درمان در سطح روستاهای استان کرمانشاه.
- شرکت در راه اندازی و گشترش نهضت سواد آموزی در سطح استان.
- شرکت در جبه? نبرد حق علیه باطل به عنوان پاسدار وظیفه.
شهید فتّاحی پس از 18 ماه خدمت در شغل مقدس پزشکی و نجات جان دهها رزمنده، در تاریخ 24/10/66 در عملیات ظفر 5 منطقه کردستان حین انجام وظیفه به شهادت رسید.
¡ انتظار سراسر سینه ام صحرای غم شد
امیدم رفت بر قلبم ستم شد
دو چشمانم در این میعادگه مرد
زبس بر تیرگیها پلک خم شد
تراوشهای آتش از دل من
خمستان غزل در ملک جسم شد
صدای گامهایم در دل شب
سپاه روز روشن را علم شد
سرودم در بهارستان هستی
شقایقهای صحرای عدم شد
چنان در عشق «مسلم» سوخت جانم
که دل فارغ ز یاد هر صنم شد
هزاران رود از دل خون فشاندم
زدریای دلم یک جرعه کم شد
سرودم گرم کن یارب که با تو
دو صد وادی به چشمم یک قدم شد
¡ عید لالهها
عید آمد و ما چشم به راهان امیدیم
در جشن طبیعت رخ گلزاد ندیدیم
یاران همه سرمتوخوش از جام وصالند
ما خسته دلان نغم? عیشی نشنیدیم
در محفل گلها و سراپرد? دلها
ما لاله پرستان گل بی خار نچیدیم
دل بود پر از عشق و نفس بود
عید آمد و ما ای گل عاشق ندیدیم
رخسار شفق سرخ زخون دل ما شد
رین روست که ما آین? خون شهیدیم
خون دل ما به بانگ وجود است و سجود است
ما با پر خون تا افق عشق پریدیم
دیدیم در آین? دل جلو? دلدار
از خود چو گذشتیم به مقصود رسیدیم
خوش بود اگر سرو، گلی داشت چو لاله
این گونه که ما سروقدان سرخ رهیدیم
تا عید دگر ما و تمنّای وصالت
ما چشم به راه تو و آن صبح امیدیم